به گزارش مشرق، صاحب این خانه ساده بود. این را از همان ابتدا، همان لحظهای که از خم کوچه میگذرید میتوان فهمید. از همان وقتی که پشت در کوچک خانه میایستید. همان وقتی که از در میگذرید و قدم میگذارید روی موزائیکهای قدیمی کف حیاط. وقتی جلوتر میروید و چشم میدوزید به دیوارهای بلند، به اتاقهای کوچک و وسیلههایی که سالهاست همان طور دست نخورده باقی ماندهاند.
همین جاست که همه چیز شهادت میدهد به سادگی صاحبخانه. به خلوص قلبی مردی که پیشوای مسلمانان جهان بود. مردی که در همین خانه ساده میزبان مردمش بود، بگذارید این طور بگویم؛ میزبان مردمش است، حتی همین امروز بعد از گذشت 27 سال از آسمانی شدنش. هنوز هم این خانه مهمانان زیادی دارد. زنها، مردها، پیرها و جوانهایی که میآیند از راههای دور،خودشان را میرسانند به تهران، به محلههای خلوت شمالیاش، به جماران وقلب تپندهاش، به خانه و حسینیه امام خمینی(ره)؛ جایی که میعادگاه عاشقان است از سالها پیش تا همین امروز که زمان به وقت تقویم، سیزدهم خرداد 95 را نشان میدهد.
افتخار همسایگی با نور
به گزارش جام جم، برای اهالی این محله افتخار همسایگی، افتخار بزرگی است؛ موضوعی که آنها را سربلند میکند بین مردم بقیه محلهها. همین است که اینجا کمتر کسی خانهاش را، محلهاش را عوض میکند و آدمهای کوچه و خیابان هنوز هم همان آدمهای قدیمیاند؛ همسایههایی که موسپید کردهاند، پیر شدهاند و افتخار زندگی در محله جماران که تکهای از تاریخ معاصر ایران را مثل نگین در دلش پنهان کرده با چیزی عوض نکردهاند؛ نه با زندگی در برجهای بلند و ساختمانهای سر به فلک کشیده و نه با شلوغی و هیاهوی خیابانهای مرکزی شهر. آنها هر روز سربالایی خیابانی را بالا میروند که از سالها پیش، میزبان جماعتی است که فقط برای تجدید بیعت با پیر جماران به اینجا میآیند. میآیند و مینشینند و خاطرات این خانه و صاحبش را ورق میزنند. نگاهشان را میدوزند به عبای قهوهای رنگ امام(ره)، به عصای چوبی و صیقل خوردهای که گوشه اتاق به دیوار تکیه داده، به کتابهای روی تاقچه. آن وقت ته دلشان پر میکشد برای شنیدن صدای مردی که اینجا زندگی میکرد؛ صدای آشنایی که هنوز هم زیر سقف این خانه موج میزند.
نگاه مهربان امام در خاطرهها زنده است
از رفتن صاحب این خانه، سالها میگذرد و اینجا هنوز زندگی جریان دارد. هنوز این خانه و حسینیه معروف کناریاش، خاطرات روزهای بودن امام(ره) را مرور میکند و سیر نمیشود از این تکرار. تکرار لحظههای ارزشمندی که در حافظه تاریخ ما ماندگار شدهاند تا همیشه. برای بازدیدکنندهها این خانه و این اتاق ساده یک نشانه است؛ نشانهای که میتواند به خیلی از سردرگمیها و ابهامهای زندگی امروز جواب بدهد. این را وقتی میفهمیم که پای صحبت چند نفر از بازدیدکنندهها مینشینیم؛ چند نفری که با حوصله و علاقه از تک تک قسمتهای خانه عبور میکنند و آنچه را میبینند، قاب میگیرند گوشه ذهنشان.
آقای علوی یکی از این بازدیدکنندههاست؛ جوان 32 سالهای که میگوید یک بار وقتی کوچک بوده همراه خانوادهاش به حسینیه جماران آمده. برای او، بازدید امروز تکرار خاطرههای آن روز خوب است، روزی که هیچ وقت فراموش نمیکند: با این که خیلی کوچک بودم، اما هنوز هم یادم نرفته گوشه چادر مادرم را گرفته و محو تماشای امام شده بودم. البته فاصله ما خیلی زیاد بود، اما هم نگاه مهربان امام خاطرم مانده و هم صدایشان که آهنگ خاصی داشت.
این بازدیدکننده که امروز دست بچههای کوچکش را گرفته و به جماران آورده، ادامه میدهد: ازوقتی خودم پدر شدم، همیشه دوست داشتم این فضا را به بچههایم هم نشان بدهم. نکته جالب اینجاست که بچههایم چند تا از کاخهای شاه را دیدهاند و حالا خیلی راحت میتوانند این دو فضا را با هم مقایسه کنند. شاید خیلی کوچک باشند، اما مطمئنم میفهمند دلیل این تفاوتها در ساده زیستی امام بوده است.
خانم میرزالو، زن مسنی است که همراه دختر و دامادش از تبریز به تهران آمده و چند روزی مهمان تهرانیهاست. امروز هم در کنار بازدید سایر نقاط دیدنی تهران گذرش به محله جماران افتاده و دلش پرکشیده برای دیدن خانه امام(ره). او را بعد از بازدید نگارخانه امام داخل حیاط میبینیم؛ وقتی زیر سایه داربستها نشسته تا نفس تازه کند.
وقتی میفهمد خبرنگاریم میگوید: من قبلا این سعادت را نداشتم که امام را از نزدیک ببینم، اما همیشه دوست داشتم اگر فرصتی برایم پیش آمد به اینجا سر بزنم. امام عکس معروفی دارد که در آشپزخانه خانهاش مشغول ریختن چای است. خیلی دوست داشتم این فضا را ببینم و امروز که اینجا را از نزدیک دیدم، آن صمیمت و سادگی بیشتر از همیشه حتی بیشتر از عکسها به چشمم آمد.
امام همه دورانها
برای عباس عزتی، پیرمرد 78 سالهای که نفس زنان سربالایی کوچه را بالا آمد و تازه از چارچوب در گذشته، این خانه و این حسینیه یادآور خاطرات زیادی است. همین است که قبل از این که حرف بزند، اشک مینشیند توی چشمهایش. عباس آقا دستی به محاسن سفیدش میکشد و میگوید: من خیلی در این حسینیه پای صحبتهای امام نشسته بودم. الان هم هر وقت گذرم به محله جماران بیفتد حتما به اینجا سر میزنم. اصلا مگر میشود به جماران بیایی و از اینجا دیدن نکنی. اینجا روحم تازه میشود.
عباس آقا نگاهش را به تصویری از امام که روی دیوار حیاط نصب شده میدوزد و ادامه میدهد: من شنیدهام روی همین ایوان، امام بارها برای جوانهایی که میخواستند ازدواج کنند خطبه عقد میخواندند. همیشه به آنها نصیحت میکردند با همدیگر بسازید، به حرف همدیگر گوش دهید و توقع زیادی از همسرتان نداشته باشید. امام ساده زیستی را به جوانان توصیه میکردند و این حرف وقتی در این خانه و فضای ساده زده میشد بر دل شنوندهها مینشست. همان طور که حالا هم این سادگی به چشم همه میآید.
صادق و علیرضا، دو نوجوان 15 سالهای هستند که بعد از بازدید از نگارستان به حیاط خانه امام رسیدهاند. حضورشان در کنار حضور بقیه بازدیدکنندههایی که سالها بعد از رحلت امام خمینی(ره) به دنیا آمدهاند، دلیلی است بر این مدعا که امام، امام همه دورانهاست. صادق و علیرضا با علاقه از پشت شیشه پنجره بزرگ اتاق، به وسیلههایی نگاه میکنند که یادگاری از روزهای گذشته است. علیرضا میگوید: ما درباره ساده زیستی امام، هم در کتابهایمان زیاد خوانده بودیم و هم از خانوادهها و معلمهایمان زیاد شنیده بودیم، اما امروز که همراه با معلم پرورشی برای بازدید به اینجا آمدیم همه آن چیزهایی را که خوانده بودیم به چشم دیدیم.
خانه کوچک امام در قلب جماران
حضرت امام خمینی(ره) بعد از نزدیک به یک سال اقامت در قم پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامیمان، به ناراحتی قلبی مبتلا و به توصیه پزشکان برای درمان به تهران منتقل شدند. روال درمان به صورتی پیش رفت که ایشان از 28 اردیبهشت 1359 در منزلی در جماران اقامت کردند. طبق گفتههای اطرافیان و نزدیکان امام، بنا به پیشنهاد حجتالاسلام امام جمارانی، خانهای در جماران انتخاب شد که با روح سادهزیست و توصیههای مکرر حضرت امام برای انتخاب مکانی ساده و بیپیرایه مطابقت داشته باشد. این منزل اجارهای شامل یک ساختمان آجری ساده و حیاطی به مساحت تقریبی 40 مترمربع است.
در اتاق پذیرایی امام هم یک کاناپه و تاقچهای ساده وجود دارد که به اتاقی دیگر متصل است که این فضا، مجموعه محل زندگی و ملاقاتهای امام بوده است. مجاورت با حسینیه جماران یکی از امتیازات این بیت بود. بعد از استقرار حضرت امام در این منزل، حیاط خانه به وسیله یک راهروی موقت به بالکن حسینیه متصل شد و همواره مشتاقان زیارت حضرت امام، با حضور در حسینیه جماران از برکت مصاحبت و فیض رهنمودهای انسانساز آن حضرت بهرهمند میشدند.